سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ololu
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 89040
کل یادداشتها ها : 1512

نوشته شده در تاریخ 94/2/9 ساعت 4:4 ص توسط ololu




تازه ترین اس ام اس های خنده دار لاین و وایبر

پسر: عزیزم ماشینم رو فروختم!
دختر: از اولشم مى دونستم دوسم نداری،باى!
پسر: اخه خواستم بگم یه بهترش رو گرفتم!
دختر: نفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس من کیه؟!

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

ازدواج:
یعنی یه غلطی میکنیم که بعدش هر غلطی میکنیم
نمیتونیم هیچ غلطی بکنیم.
جمله سنگینی بود
یه صلوات عنایت بفرمائید پلیز

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

هیچ وقت امیدتونو از دست ندین
کپک هیچ وقت فکر نمیکرد پنی سیلین بشه !

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

یه توصیه ی علمی به آقایونی که میخوان برن خواستگاری
به مادر عروس بگین من فکر کردم شما خواهر بزرگترشین!
یعنی تأثیری که این جمله داره، کتاب های…و….و… در قبولی کنکور نداره

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

توی عربستان وقتی هوا دو نفره است هیچ کار خاصی نمیکنن
منتظر میشن هوا پنج نفره بشه تا با همسرشون برن بیرون

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

شبا 99 درصد مغزم موافقه بخابم
اما اون یک درصد باقیمونده میگه بیا در مورد اینکه چرا پنگوئنا زانو ندارن فکر کن !

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

تو خیابون میخواستم رفیقمو صدا کنم
داد زدم : الاااااغ …
6 ،7 نفر برگشتن
این آمار واسه کشورمون فاجعس !!

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

اونقدری که من تو بچگی تو کابینتا دنبال جعبه شیرنی گشتم
تو زندگی دنبال نیمه گمشدم نگشتم ، بعضی موقع ها هم جعبه رشته آش اشتباه میگرفتم

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

مشکلات اقتصادی تو خونه ی خیلیا موج میزنه
لامصب تو خونه ی ما قر میده

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

یه شب کل خونواده دور هم جمع شده بودیم داشتیم تلویزیون میدیدیم
که یهو یه بچه رو نشون داد که پستونک دهنش بود، بابام یهو زد زیر خنده! گفتم چرا میخندى؟
گفت یاد بچگیات افتادم، هر وقت گریه مى کردى، شست پامو مى کردم تو حلقت
چون شور بود خوشت میومد ، ساکت میشدى !

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

از یارو میپرسن : تو از زنت میترسی؟
میگه:چرا باید بترسم؟
لباسارو شستم
اتومو کردم
غذامو پختم
ظرفامو شستم
شیشه ها رو تمیز کردم
زیر بچه رو هم عوض کردم
اونی که کاراش مونده باید بترسه !

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

دقت کردین میری زیربارون دهنتو مث کروکدیل باز میکنی که یه قطره بارون بره تودهنت،نمیره…
حالا داری بایکی صحبت میکنی،یه تف کوچولو ازدهنش میاد بیرون صاف میره تو لوزوالمعدت

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

دیشب به مامانم میگم یه دختری هست خیلی منو دوست داره چیکار کنم…؟؟؟!
میگه بیخیالش شو…
میگم چرا ؟؟
میگه چون کسی که تو رو دوست داره حتما یه ایرادی داره.. !!!
خداییش تا حالا تو زندگیم انقدر قانع نشده بودم ..

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

پسر: بابا واسم دوچرخه میخری؟
بابا:اگه شیطونی نکنی،
به حرفم گوش کنی،
زیاد با کامپیوتربازی نکنی،
مسواک بزنی،
معدلت هم بیست شه واست م? خرم!
پسر: میخوای تحریم های آمریکا علیه ایران رو هم وردارم؟!

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

این دخترهایی که آستین مانتوشون رو تا بالای آرنج بالا می زنن
من همش فکر میکنم الان میخوان وضو بگیرن !!
این قدر ذهن اسلامی و سالمی دارم من!!!
خدا منو حفظ کنه!!

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

بدرقه شوهر در فرهنگ ملل
آمریکایی: عزیزم امیدوارم روز موفقى داشته باشى.
انگلیسى: عزیزم براى نوشیدن چایی عصر بیصبرانه منتظرتم.
فرانسوى: عزیزم تمام روز بفکرتم تا برگردى.
ایرانی : دارى میرى این اشغالها رو بزار دم در
آشغالا یادت نره
آشغالا
هوی آشغالا رو ببر

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

همسر کیست ؟
همسر کسی است که در همه مشکلات زندگی کنار تو خواهد بود…
مشکلاتی که اگر او نبود هرگز پیش نمی آمد…!

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

مورد داشتیم
پسره تو صف نونوایی از دختره پرسیده چند نفر جلوی شما هستند؟
دختره گفته:
دو تا خواهر بزرگتر از خودم هستند
ولی من برای ازدواج مشکلی ندارم، ما اصلا از این رسمها نداریم!

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

?ک? هست ، توقلبــــــــــــــم
.
.
?ک? ام هست توفکرم …
یکی د?گه ام هست تو محلمونه !
چند نفرم تو فام?لن …
اصن یه وضعی شده …
دانشگاه که دیگه , اووووف !!!

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

سخت ترین کار تو دوران دانش آموزی
خوردن نارنگی زیر میز بود!
لامصب بوش تا دفتر میرفت

*

**** اس ام اس های وایبر و لاین ****

*

حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم
یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!
یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.
بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون
تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!


منبع : ahleiran.ir









طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ